پیش رویم چهره تلخ زمستان جوانی پشت سر، آشوب تابستان عشقی ناگهانی سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی، کاش چون پاییز بودم… آرزو کن با من که اگر خــواست زمســـتان برود! گرمیِ دستِ تو اما باشد “مــا” ی ما “مـــن” نشود سایه ات از سرِ تنهاییِ من کم نشود! به که گویم که تو منزلگه چشمان منی به که گویم که تو گرمای دستان منی گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من به که گویم که تو باران زمستان منی برچسبها: زمستان, برفنوشته شده در شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۶ساعت 9:44 توسط حامد| |, ...ادامه مطلب